یادداشتی کوچک از یک موذن جامعه: من در جایگاهی نیستم که قضاوت کنم ، اما معتقدم معلمین نتوانسته اند جایگاه اجتماعی خود را پیدا کنند ، نه در بین دانش آموزانشان ، نه در بین نزدیکانشان ، نمیدانم شاید یک حس خود تحقیری باشد ، یا اینکه میخواهند هویت خود را در آن چیزی که هستند نشان ندهند وقتی انسان دائما در حال فرار از خود باشد ، نه میتواند روی افرادی که باید رویشان موثر باشد متمرکز شود ، نه میتواند خود را مدیریت کند ، خودتان را صرفا یک حقوق بگیر فرض میکنید که به اجبار تاریخ یا حتی به علاقه تدریجا کمرنگ آمده یا اینکه یک شخص موثر که بخاطر تاثیر گذاری تان ارزشمندید در حالیکه ارزشتا از جانب دیگران نادیده گرفته شده یا خودتان نادیده گرفته شده فرض کرده اید؟ . با کمال احترام به قشر دبیران اما باید بپذیرند که نخبه اند و باید نخبه گون رفتار کنند نه اینکه خود را شخصی بی سواد ، شکست خورده ، بی بهره از فرهنگ و با ادبیاتی غیر فصیح و غیر بلیغ جلوه دهند ، نه باید کاری کنند که قضاوت دیگران را در موارد یادشده برانگیزند نه اینکه سوء ظن درباره قضاوت مردم پیدا کنند ، در همین مجازی ای را میبینم که رفته روانشناسی خوانده و ییشتر از اینکه یک شیعه باشد ، یک روانشناس غربی است . و این چقدر قبیح است که ادبیاتت ادبیات یک سکولار باشد نه آن کسی که هدفش تربیت است و برای این هدف مقدس از هر وسیله ای ولواینکه باعث محبوبیتی پوشالی شود استفاده نمیکند . معلمی را دیدم که با یک کامنت بی مورد ، با استفاده نابجا از کلمات شان خود را زیر سوال میبرد. مشکل ما این است که تربیت کنندگانمان پذیرفته اند که به حاشیه ربته اند . در حالیکه اگر هم از جامعه رانده شده باشند برای آن تدبیری ناندیشیده اند.

و این چه قصه تلخی است که مربیان هنوز نتوانسته اند خود را تربیت کنند یا شاید سازمان ها افرادی که خود را تربیت کرده اند را لایق تربیت کردن نمیدانند.

وقت آن است که فرمان را دستتان بگیرید نه کاسه چه کنم یا زانوی غم را به بغل ، هویتتان را از دست داده اید یا عشقتان را؟ یا خلاقیتتان در تربیت را؟ وظیفه پرورشتان را چون برایش حقوق نمیگیرید رها کرده اید یا چون از پرورش خسته شده اید؟ ، نگاه به روش هایتان کرده اید ؟ نگاه به روش هایشان کرده اید ، این دوئل تربیت  غربی و اسلامی را میگویم .

چرا از یاد گرفتن خسته شده اید ، مگر این نیست که خود شما هم به یادگرفتن محتاجید ، باید با یادگرفتن نفس کشید ، با یاد گرفتن زنده ماند. اوج خلاقیتتان را در درست کردن یک پاور پوینت کج و کوله جدا از هنر و سلیقه خلاصه کرده اید ؟ چرا سعی کردید از هنر دور بمانید ؟ تا نتوانید بهتر پیامتان را برسانید؟ باز خدا بیامرزد آن معلمینی که روش تدریس خود را ، روش ارتباط گیری خود را ، فن بیان خود را به روز میکنند ، یاد میگیرند و آنگاه یاد می دهند . فصیح و بلیغ رفتار میکنند . سلوکشان هنرمندانه است.

برای تربیت لازم است که با متربی همزبان شوید نه همفکر ، این شمایید که موثرید و فکر ساز ، انسانی که از اسفل خود متاثر شود نه به کمال راهی دارد نه به کمال راه خواهد برد .

اینکه شخصی تصمیم گرفته تاثیر گذار باشد دیگر مال خودش نیست که هر رفتارش صرفا برای خودش سود یا ضرری ایجاد کند . جمله امام را درباره ت یادآوری کنید و مقایسه خطرش را نسبت به خطر دشمنان.

 

از احقر : میم بن شین (و فرزند یک معلم دلسوز)

خطاب به:

معلمان بزرگوار سراسر کشور

ون محترم جامعه

والدین عزیز

و هر کس که تربیت برایش چیز مهمی است!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها